تاملات - جامعه ایران چه یادگیریهایی داشته و چه توانمندیهایی از خود نشان داده است؟
«مردم ایران ظرفیت عمیقی برای همدردی و انسانیت مشترک و همکاری یافتهاند»
تحول اجتماعی و بررسی مسیری که جامعه ایران در راه رسیدن به آینده مطلوبش، آیندهای بر اساس اصول و ارزشهای انسانی جهانشمول در پیش دارد، همواره یکی از موضوعات مورد کاوش گفتمان ایران بوده است. مجموعه متونی که در پنج قسمت با عنوان «تاملات» در این وبسایت منتشر میشود دیدگاههای برخی از کنشگران، اندیشمندان، روزنامهنگاران و فعالان مدنی و سیاسی داخل و خارج از کشور را در ارتباط با تلاش جامعه ایران برای تحقق عدالت و برابری در جهت دستیابی به آینده مطلوبش، یادگیریها و دستاوردهای مسیر طی شده و بیمها و امیدهای پیشرو بازتاب میدهد که در نیمهی سال ۱۴۰۲ انجام شده است. در این قسمت پاسخ تعدادی از این صاحبنظران را به این سوال میخوانیم که: جامعه ایران چه یادگیریهایی داشته و چه توانمندیهایی از خود نشان داده است؟
*** نظرات مطرح شده توسط شرکتکنندگان در این تاملات نظرات و عقاید شخصی این افراد است و لزوماً بازتابدهنده نظر گفتمان ایران نیست. ***
فریبا بلوچ، فعال حقوق بشر میگوید:
پذیرش تکثر در بخشهای مختلف جامعه یکی از یادگیریهای این دوران اخیر بوده است. آگاهی مردم در این رابطه به نحوی شگفتانگیز رشد کرده است. ما میدانیم که تکثر و تنوع به امنیت ملّی و تمامیت ارضی صدمهای نمیزند بلکه عامل تقویت و زیبایی یک کشور است. درصد بالاتری از مردم در دوران اخیر این آگاهی را پیدا کردهاند. حتی درک ما از خود مفهوم «تمامیت ارضی» عمیقتر شده است. برای من همیشه یکی از سختیها این بوده که مردم همان لفظی را که حاکمیت در قبال مردم بلوچ به عنوان «تجزیهطلب» به کار میبرد٬ استفاده میکردند. در حالی که اگر تاریخ را مطالعه کنند میبینند که هویت این مردم چگونه شکل گرفته است. به نظرم آگاهی نسبت به پذیرش دیگران و رنگین کمان افکار و عقاید و زمینههای مختلف بسیار افزایش یافته است. این نه فقط در قبال اقوام، که در قبال مذاهب و ادیان مختلف و همینطور در پذیرش تنوع جنسیتی نیز صادق بوده است.
رضا علیجانی، فعال سیاسی و روزنامهنگار میگوید:
بزرگترین دستاورد مردم شاید همبستگی بود… ما شاهد بودیم که شبکههای مویرگی در جامعه شکل گرفته و در حال شکلگیری است: افرادی که به هم اعتماد دارند، همرشته هستند، همدانشگاهی هستند، علائق ورزشی مشابهی دارند، علائق هنری دارند یا هنرمند هستند، هممحله هستند، یا همکار هستند، قبلا در دورههای تحصیلی با هم همدوره بودند، زنان یک محله و یک منطقه یا زنانی که در فضای مجازی همدیگر را پیدا کردند و … در نتیجه جمعهای کوچک و شبکههای مویرگی ساختهاند و من این را یکی از بزرگترین دستاوردهای مردم میبینم.
سعید دهقان، وکیل حقوق بشر میگوید:
جامعه ایران به این باور رسیده که در اقشار جوان ایرانزمین به واسطه جهانبینی فردگرایانه و اشتیاق برای زندگی اینجهانی و همچنین برخورداری از توان بکارگیری ابزار ارتباطات مدرن، انگیزه و پتانسیلی برای ایجاد تحول در جامعه وجود دارد که علیرغم همه نقاط ضعف باید آن را جدی گرفت و در صدد تقلیل گسست نسلی و کاهش شکاف اجتماعی این بخش از لایههای اجتماعی و نسل مسنتر و سنتیترِ جامعه برآمد.
شاهد علوی روزنامهنگار میگوید:
جامعه، خود، امکانی را برای مراقبت از اعضا و شهروندانش برعهده گرفته است. گزارشهای زیادی وجود دارد که افراد در وضعیتهای بحرانی به همدیگر کمک کردهاند. بسیاری از افرادی که آزار دیدهاند، یا جان خود را یا بخشی از اعضای بدن خود را از دست دادهاند، در حال کمک به دیگران بودهاند. مردم یاد گرفتهاند که پشت همدیگر بایستند و از همدیگر حمایت کنند و فراتر از بیاعتمادیهایی بروند که به سمت آنها نشانه رفته است. این همبستگی جامعه بسیار مهم است.
محمود صباحی، جامعهشناس میگوید:
یکی از مهمترین درسهایی که جامعه در دوران اخیرآموخته است، این است که تفاوت و تکثر را به مثابه یک واقعیت و یک ضرورت برای زندگی اجتماعی بپذیرد و از این توهم که تکثر و تفاوت را دشمن یکپارچگی کشور خودش ببیند بیرون آید. نه تنها آن را دشمن نبیند بلکه بیاموزد که اتفاقاً تفاوت و تکثر اجتماعی، به این معنا که هر کسی بتواند خودش باشد و با روش مورد علاقه خودش زندگی کند، در حقیقت نه تنها باعث تشتت اجتماعی نیست بلکه متضمن یک نوع یکپارچگی، استحکام اجتماعی و حتی همکاری متقابل است. پذیرش این تفاوت و تکثر میتواند به این جامعه کمک کند که از وضعیتی که الان به آن دچار است فراتر رفته و بتواند سرنوشت متفاوتی پیدا کند. این به نظر من یک تجربه و آموخته بزرگ است که جامعه ما به طور مشخص آن را درک کرده و در حال تجربه کردن است و تلاش میکند آن را وارد زندگی روزمره و عملیاش بکند.
نگین شیرآقایی، فعال حقوق زنان میگوید:
من فکر میکنم که ظرفیتهای گوناگون گروههای مختلف ایرانی هنوز به هم پیوسته نشدهاند. زیبایی ایران زمانی ظاهر میشود که ظرفیتهای درونی گروههای مختلف در کنار همدیگر قرار بگیرد و با هم عجین شود. مثلا من میتوانم ببینم که جامعه بهائی چقدر تجربه کار فرهنگی دارد و در عین حال که فعالیت سیاسی نکرده اما یادگیریهای زیادی در حوزه کار فرهنگی داشته است. در کردستان میبینیم که با وجود تمامی چالشها، توانستهاند هوش و درایت سیاسی بسیار بالایی داشته باشند. به جامعه تکنولوژیک و اقتصادی ایران که نگاه میکنم، میبینم که با وجود نابسامانیها و فسادهای گوناگونی که با آن مواجه میشوند، همچنان راه ظهور برای خودشان را پیدا میکند و یک فضای استارت-آپی زنده و پویا شکل گرفته است. این پتانسیلها و ظرفیتها در دل جامعه ایرانی وجود دارد. نکته این است که چگونه اینها بتوانند با هم متحد شوند و تبدیل به رویای جدیدی شوند. اینها باید به هم بپیوندند و تبدیل به بینش جدید برای ایران شوند. اینها باید بتوانند ساختار سنتی و فکرهای پوسیده را از بین ببرند و الگوهای عمل و فکر جدیدی را ایجاد کنند. نسل جدید و جوان این تحول را درک کرده است.
پیام اخوان، وکیل بینالمللی و استاد دانشگاه میگوید:
یکی از اموری که شاهدش بودم عمق احساساتی بود که مردم نسبت به ظلمی که به هموطنانشان میشود نشان دادند و این نمایانگر انسانیت مشترک ماست. این همبستگی است که فراتر از تظاهرات سیاسی است. با وجود اینکه مردم ایران در طی دهههای اخیر، ظلمهای زیادی را تحمل کردند، اما همزمان ظرفیت عمیقی برای همدردی و انسانیت مشترک و همکاری یافتهاند و ما باید بتوانیم این ظرفیت را در راهی مثبت و سازنده استفاده کنیم. قاعدتاً مردمی که رنجکشیده هستند میتوانند پر از خشم و اندوه باشند، ولی همزمان میتوانند آن غم و اندوه را نه تنها در راه مبارزه بلکه در راه تحول فرهنگ اجتماعی به کار بگیرند.