شبکه‌های اجتماعی و تحولات اجتماع

 
 

ظهور فضای مجازی و به طور خاص شبکه‌های اجتماعی به عنوان نیرویی موثر در جهت‌دهی به افکار و اقدامات جمعی و فضایی برای به اشتراک‌گذاشتن آزادانه افکار و ایده‌ها، یکی از مشخصه‌های اصلی عصر حاضر است. اگر چه به طور تاریخی اشکال سنتی رسانه در هدایت فرایندهای تحول اجتماعی نقش بسزایی ایفا می‌کردند، ابعاد تاثیرگذاری شبکه‌های اجتماعی در حیات عمومی و گفتمان‌های جاری اجتماع به مراتب پیچیده‌تر بوده است. از سویی انحصار انتقال اطلاعات و به اشتراک‌گذاری آرا و ایده‌ها به طور فراگیری از میان برداشته شده؛ از سوی دیگر نوع خاصی از کنش اجتماعی- سیاسی وارد گفتمان عمومی شده که برخی معتقدند دوشادوش کنش میدانی ارزشمند و تاثیرگذار است. 

در بسیاری از مراحل تغییرات اجتماعی در ایران در چند دهه گذشته ، شبکه‌های اجتماعی نقش منحصر به فردی ایفا کرده‌اند. خصایص ذاتی این شبکه‌ها این امکان را می‌دهند که ایده‌ها با سرعت و وسعتی باورنکردنی گسترش یابند و موضوعات متنوعی با توجه به شرایط در معرض توجه قرار گیرند. در نبود شبکه‌های اجتماعی به سختی می‌توان تصور نمود که صدای مظلومیت گروه‌های مختلف اتنیکی، جنسیتی، دینی و قومیتی به طرز فراگیری شنیده شود. حتی به نظر می‌رسد این شبکه‌ها در ظهور شکلی از همبستگی ملی نیز موثر بوده است، چرا که برای اولین بار فضایی برای طرح و بیان تجربیات گروه‌های مختلف فراهم شده و این بار ابتکار عمل به دست هر گروهی است که بتواند از این فضا به نحوی که می‌خواهد استفاده کند. جامعه ایران با بهره‌گیری از این فضا حتی توانسته دغدغه‌‌ها و مسائل خود را با جامعه بین‌المللی در میان بگذارد.  

فضای فراهم شده از طریق شبکه‌های اجتماعی اگرچه پتانسیل بی‌نظیری برای دستیابی به جامعه‌ای عادلانه و برابر فراهم می‌کند، همچون دیگر فضاها و ابزارها با چالش‌هایی نیز مواجه است. به طور مثال احتمالا بارها شنیده‌ایم که فرآیند طراحی و توسعه شبکه‌های اجتماعی، مبتنی بر اصول و ارزش‌هایی است که در عملکرد آنها تاثیر مستقیم دارد و به طور معمول نوع خاصی از کنش و رفتار را تشویق می‌کند. اینکه کنش فردی ما در شبکه‌های اجتماعی بازتاب‌دهنده اصول فردی ماست یا به شکل‌های مختلفی تحت تاثیر ارزش‌هایی است که این پلتفرم‌ها ترویج می‌کنند مسئله ساده‌ای نیست و نیاز به تحلیل دقیق‌تر دارد.   

فارغ از اینکه از نقش مثبت و آگاهی بخش شبکه‌های اجتماعی خرسند باشیم و یا از پیامدهای مخرب آن مضطرب، نمی‌توانیم تاثیر آنها را در حیات ذهنی فردی و اجتماعی عصر حاضر انکار کنیم. در این فضای مهیا شده هر فرد و موسسه‌ای فرصتی شگفت‌انگیز در اختیار دارد تا حرف خود را به گوش سایرین برساند. اما به طور خاص هنگامی که در مسیر فرایند تغییر اجتماعی قرار داریم مشارکت ما در شبکه‌های اجتماعی چه شکلی به خود می‌گیرد؟ آیا اصول مشخصی لازم است بر نحوه مشارکت ما حاکم باشند؟ این اصول چه ارتباطی با ارزش‌هایی دارند که دوست داریم در آینده ایران متبلور شوند؟ به طور مثال اصولی همچون آزادی، عدالت و انصاف چطور می‌توانند نحوه مشارکت ما در شبکه‌های اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهند؟ چه اشکالی از مشارکت در فضای شبکه‌های اجتماعی همچنان بازتاب‌دهنده آن دسته از اصولی هستند که تلاش می‌کنیم از بند آنها رها شویم؟ در فقدان وجود فضاهایی برای تبادل افکار بین گروه‌های متکثر فکری در ایران، چطور فضای مهیا شده در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند گفتگوهای میان این گروه‌های بسیار متنوع را فراهم آورد؟ چطور می‌توانیم از فضای شبکه‌های اجتماعی جهت تبادل افکار برای دستیابی به وحدت فکر در مورد آینده ایران استفاده کنیم؟

در تحلیل تاثیرات شبکه‌های اجتماعی نه تنها لازم است خود این رسانه‌ها و فرم و اصول و ارزش‌های حاکم بر آن‌ها را بشناسیم، بلکه از آن مهم‌تر لازم است نسبت به نیروهای تاثیرگذار بر آنها و شکل‌های پنهان و آشکار الگوهای تاثیرگذاری محتوای رسانه‌ای بر اندیشه و اعمال مان نیز آگاه باشیم. چطور می‌توانیم در مواجهه با محتوای دریافتی از شبکه‌های اجتماعی نقش فعال‌تری داشته باشیم؟ چه طور باید در میان انبوه اطلاعات دریافتی صحت آنچه را که می‌شنویم ارزیابی کنیم؟ آیا گروه‌های مختلف سنی و اجتماعی به یک میزان تحت تاثیر شبکه‌های اجتماعی قرار می‌گیرند؟ آیا در محتوایی که به دستمان می‌رسد فهم به خصوصی از واقعیت اجتماعی به چشم می‌خورد؟ آیا حقیقتا در معرض تنوع ایده‌های متنوع قرار می‌گیریم یا ممکن است به طور خواسته یا ناخواسته‌ای بیشتر در معرض ایده‌های همسو با تفكرات خود باشیم؟