کافه گفتمان دین
جلسه چهارم با موضوع: دین، جامعه و زیست معاصر: بازتاب سه دور هماندیشی در چهارمین نشست کافه گفتمان
چهارمین نشست «کافه گفتمان» وبسایت گفتمان ایران با تمرکز بر تأملی ایجابی در باب دین، عملکرد آن در جامعه و امکانهای فراروی آن در متن تجربه زیسته ایرانیان برگزار شد. این نشست، جمعبندی مهمی از مسیر گفتوگوهایی بود که در چند سال گذشته با حضور طیفی متنوع از دینداران، بیدینان، روشنفکران دینی و سکولارها، با نگاهی کاوشگرایانه و جمعی درباره دین شکل گرفته بود. هدف از این کافه، نه مرور کلیه مباحث، بلکه ارائه خلاصهای از نظرات و رویکردهایی بود که به وجه سازنده دین پرداختهاند.
بخش اول
دین، نیرویی چندوجهی در جامعه مدرن
در ابتدای نشست، سامان ثابتی به عنوان یکی از مشارکت کنندگان در سه دوره هم اندیشی و ارائه دهنده این جمع بندی به شرح این مطلب پرداخت که دین در این هم اندیشی ها، بیشتر بهمثابه پدیدهای اجتماعی و جامعهشناختی مورد بحث قرار گرفته است—پدیدهای پیچیده، چندوجهی و با ظهورات متنوع در طول تاریخ؛ که در مقاطع تاریخی مختلف هم پتانسیلهای سازنده و هم آسیبزا از خود نشان داده است. بدین اعتبار، دین در طول تاریخ هم کارکردهای مثبتی همچون معنابخشی، انسجام دهی به جوامع، و راهنمایی ها وچارچوب های اخلاقی داشته و هم پتانسیلهای منفی نظیر جزمگرایی، تعصب، طرد دیگری و تبدیل شدن به ابزار قدرت.
موضوع محوری این هم اندیشی ها «نسبت جامعه با دین» بوده است؛ موضوعی که نهتنها ریشه در تجربه زیسته چهار دهه گذشته در ایران دارد، بلکه با دغدغههای معاصر درباره امکان بازخوانی دین در شرایط مدرن پیوند خورده است.
در این کاوشها و گفتگوها به نظر رسیده که تجربه تلخ دین اقتدارگرا، استیلای نهادهای دینی بر زیست روزمره، و دخالتهای فزاینده دین در امور خصوصی و اجتماعی، سبب شده است که «نوعی نگاه سلبی به دین» برای مشارکتکنندگان در این هم اندیشی ها شکل گیرد ؛ نگاهی که میپرسد: «چگونه میتوان از آسیبهای بیشتر دین جلوگیری کرد؟» و آیا «مهار جنبههای منفی دین» ممکن است؟
در عین حال، در خلال گفتگوها نمونهها و مصادیقی نیز طرح شد که نشان میداد دین میتواند—اگر در چارچوبهایی نو و با نگاهی مدنی بازخوانی شود—به مثابه منبعی برای معنا، اخلاق، و انسجام اجتماعی ایفای نقش کند. به این معنا، شرکتکنندگان به امکان نوعی مواجهه ایجابی با دین نیز پرداخته اند.
در دنباله این چشمانداز ایجابی، در این هم اندیشی ها دو پرسش محوری طرح شده است: ۱. چه خوانشهایی از دین، غایت و کارکرد آن میتوانند به زیست مدنی و متکثر کمک کنند؟آیا باور دینی می تواند در عین وفاداری به اصول معنوی، توامان و همزمان علم، حقوق بشر، و برابری را نیز به رسمیت بشناسد؟ ۲. از سوی دیگر، جامعه متنوع و چندلایه ایران چه نوع تعاملی با دین و دینداران میتواند داشته باشد تا انسجام اجتماعی تقویت شده و دین به نیرویی مثبت بدل گردد؟
این دوگانه—یعنی در یک سو قرائتهای دینداران از دین و در سوی دیگر رفتار نهادهای اجتماعی و سیاسی با دینداران—نشان میدهد که «پتانسیل دین» نهتنها بسته به متن و باور، بلکه در نسبت با بستر تاریخی، زمینه اجتماعی و قدرت می تواندشکل گیرد.
دین در چشمانداز انتقادی: تفرقه، جزمگرایی، انحصار
در کنار این جنبهها، بخش مهمی از گفتوگوها به وجوه منفی و پرمناقشه دین اختصاص داشته است. از جمله انتقاداتی که در این گفتوگوها مطرح شده است، میتوان به تفرقهافکنی، جمود، خرافه پرستی، عدم تحمل دیگراندیشی، و استفاده از دین بهعنوان ابزار قدرت اشاره کرد. برخی از شرکتکنندگان بر این نکته تاکید داشتند که تجربه تاریخی دین در ایران، بهویژه در چهار دهه گذشته، منجر به شکلگیری «نوعی نگاه سلبی به دین» شده است: نگاهی که دغدغه اصلیاش نه فعالسازی وجه مثبت دین، بلکه مهار اثرات منفی آن است.
در چنین نگاه و مواجهای با دین، این دغدغه و سوال وجود دارد که آیا میتوان با بازطراحی رویکردها، خوانشهایی از دین ارائه داد که ضمن کاستن از پتانسیلهای آسیبزا، نقش سازندهای در آینده اجتماعی ایران ایفا کند؟
چالشهای درک و برداشت از دین
یکی از محورهای مهم مشاهده شده در این جلسات هم اندیشی، به تنوع چشمگیر تعاریف و برداشتها از دین اختصاص داشت. هر چند یک راه فهم ماهیت دین، پرداختن به این «سوال پیشینی» بوده است که تعریف دین چیست و رابطه انسان ایرانی با آن چیست. اما برای پاسخ به این سوال یک راه هم مراجعه به به درک و برداشت جامعه از واقعیت آن و مرور بر پیمایشهای موجود در اینباره بوده است؛ امری که با همه دشواری ها در بازه های زمانی مختلف در سطح خرد و کلان انجام گرفته است.
در خلال این گفتوگوها و هم اندیشی ها مشخص شد که خود این مشارکتکنندگان دین را بهگونههای متفاوتی درک می کنند: برخی آن را با نهاد روحانیت یکی میدانند، برخی مجموعهای از آیینها و متون مقدس، عدهای آن را اجتماع مبتنی بر باور مشترک یا نظامی هنجاری میپندارند، برخی یکی از نهادها و نظام های موجود در هر جامعه و گروهی نیز دین را تجلی اراده الهی در مسیر تکاملی تاریخ میدانند. آنچه مشخص است این گوناگونی در تعریف دین، به عنوان یکی از یافتههای مهم این جلسات، زمینهساز تفاوتهای عمیق در مواجهه با آن در قلمرو عمومی است.
کارکردهای مثبت دین از منظر گفتوگوهای جمعی
ثابتی سپس به تشریح کارکردهای مثبت دین که در این گفتوگوهای جمعی با همه تفاوت آرا شرکت کنندگان به آنها اذعان شده پرداخت. جنبه هایی همچون معنابخشی به جهان و زندگی بهویژه در مواجهه با مرگ و رنج، توانایی در مهار خودمحوری و تقویت تعهد به آیندهای فراتر از حیات فردی، غنابخشی به خلوت انسان و تجربهی عمیقتر در تنهایی و بحران، اهمیت اجتماعی برخی از مفاهیم دینی مانند داوری نهایی ( این ایده که ما همگی در نهایت در جایی غیر از این جهان مورد قضاوت قرار می گیریم و یا اینکه چشمی همواره در حال دیدن ماست) که میتوانند همچون قوانین، کارکرد بازدارنده اخلاقی داشته باشند( مشروط به ایمان واقعی به آن)، بسیج منابع انسانی و مالی از طریق شبکههای دینی برای مقابله با بحرانها، ترویج مشارکت مدنی و شکلگیری نهادهای مردمی در سطوح محلی، گشودن افقهای معرفتی و معرفتشناختی فراتر از نگاه صرفاً مادی به کیهان و آگاهی، و گفتمانسازی در حوزه اخلاق عمومی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی برای دین شناسایی و طرح شد.
درباره معنابخشی دین
دین میتواند منبعی معنابخش به جهان برای پاسخگویی به پرسشهای وجودی (existential) انسان مانند معنای زندگی، مرگ و جایگاه بشر در هستی باشد. در عین حال، کارکردهایی چون تقویت انسجام اجتماعی، فراهم کننده راهنمایی ها و چارچوب های اخلاقی، مهار خودمحوری و الهامبخشی برای فعالیتهای نوعدوستانه از دیگر ابعاد مثبت دین برشمرده شد
در ادامه، تأکید شد مطلبی که در این هم اندیشیها از سوی برخی از اندیشمندان دین ناباور درباره دو موضوع، یکی « معنا بخشی به زندگی» و دیگری «اهمیت اجتماعی برخی از مفاهیم اخلاقی» به میان آمده جالب توجه است.
در بحث معنابخشی دین، برخی نظریههای مدرن بر این باور بودهاند که با رهایی جامعه از سلطه و نفوذ دین و کنار رفتن اقتدار نهادهای مذهبی، افراد خواهند توانست خود معناهای مورد نیازشان را خلق کنند. اما با گذشت زمان، روشن شده است که این فرایند، برخلاف تصور اولیه، برای اکثریت مردم کاری دشوار و پیچیده است. در عمل، تنها گروهی محدود از نخبگان توانستهاند به تولید معنا بپردازند. از همین رو، نقش سنتی دین در معنابخشی به زندگی فردی، همچنان در جامعه احساس میشود و جای خالی آن به چشم میآید.
بعلاوه از یکطرف، نهادهای سنتی مانند خانواده که تولید کننده همبستگی و مسیردهنده به زندگی بوده اند، در جامعه مدرن رنگ باخته اند و از طرف دیگر نهادهایی که قادرند هویت انسانی مشترکی را ورای هویتهای گروهی( قومی، جنسی، دینی، سیاسی...) تعریف کرده و اتحاد و انسجامی را بین افراد در سطوح مختلف جامعه ایجاد کنند، کمتر وجود دارند. این دو عامل خود میتواند به بازنگری در نقش دین از این جنبه منجر گردد.
اهمیت اجتماعی بعضی از «مفاهیم» دینی
مطلب دیگر مطروحه در این هم اندیشی ها و گفتگوها، نظرات جالب توجه دوستان دین ناباور درباره اهمیت اجتماعی برخی از مفاهیم دینی مانند «مفهوم داوری» بوده است؛ «این ایده که ما همگی در نهایت در جایی غیر از این جهان مورد قضاوت قرار می گیریم و چشمی همواره در حال دیدن ماست». کارکردهای اجتماعی این ایده به قدری مهم دانسته شده که کارکرد و بازدارندگی اش میتواند در حد قانون باشد؛ مشروط به اینکه افراد واقعا به آن مومن باشند و فقط اسمی را یدک نکشند. بر این اساس بنا به نظر این دوستان دین ناباور بسیار مهم است که این ایده مجددا مورد توجه قرار گیرد و تفسیر و یا حتی احیا شود.
دیگر تاثیرات« اجتماعی» مثبت دین
برخی از مثالهایی که در این گفتگو ها از به ظهور رساندن خصوصیات مثبت در بعضی از جوامع دینی( پویا و صلح طلب) در برهه هایی از تاریخ و حال حاضر مطرح شده عبارتند از
-امکان بهره برداری از نهادها و شبکه های ارتباطی وسیع در سطوح مختلف محلی و ملی یک جامعه دینی برای بسیج منابع انسانی و مالی، جهت اقدامات خودجوش یا هماهنگ با دولت ملی برای رسیدگی به مسائل در جهت خیر جمعی(مقابله با بحران ها)
-تشویق باورمندان به تاسیس نهادهای مردم نهاد در گستره وسیع و پایین ترین سطوح: پژوهش های تاریخی متعددی وجود دارد و یا در حال انجام است که نشان میدهد «شکل گیری سازمانهای خیریه در جوامع غربی» از جوامع دینی آغاز شده است.
-انتظار از دینباوران برای انجام اقدامات بلند مدتی که ماهیتشان فرایندهایی طولانیمدت است و نتایجشان در همان نسل قابل مشاهده نیست.
-کمکهای معرفتشناسی که میتوانند ما را از نگاه صرفاً مادی و محدود به طبیعت، کیهان و آگاهی فراتر ببرند؛ نگاهی که گاهی به معنای گسترش درک ما از واقعیت نیز تعبیر میشود.
-غنا بخشیدن به فرآیند استدلالهای عمومی و جمعی در گفتگو با دیدگاه های سکولار در رابطه با موضوعاتی که فراتر از منافع محدود شخصی است و با مسائل مربوط به عدالت، حقوق بشر و رفاه همه افراد مربوط است.
دین و زبان؛ ضرورت گفتوگویی تازه
ثابتی مطرح نمود که یکی از بخشهای اصلی این جلسات هم اندیشی، بحث درباره ضرورت بازنگری در نحوه گفتگو درباره دین بوده است. به باور شرکتکنندگان، یکی از موانع اصلی گفتوگوی سازنده در جامعه ایرانی، زبانهای انحصارطلبانه یا حذفگرایانهای است که از طرف هر دو سوی طیف دینی و غیردینی به کار میرود.
در این راستا، این ضرورت دیده شده است که:
-دینداران زبان خود را از حالت صرفا درون دینی و درونگفتمانی و کلیشهای، به زبانی فروتنانه و قابل گفتوگوی عمومی تغییر دهند.
-غیردینداران نیز از زبان تخریبگر، تحقیر تمسخر و توهین آمیز یا تقلیلگرایانه فاصله بگیرند و به گفتوگویی انسانی، چندلایه و شنوا روی بیاورند.
برخی تأکید کرده اند که برای تأثیرگذاری اجتماعی دین، ضروری است که واژگان و مفاهیم آن ترجمهپذیر شوند تا در افقهای معرفتی نسل جدید، امکان شنیدهشدن پیدا کنند.
بخش دوم جلسه چهارم کافه گفتمان
آراء حاضران در این جلسه : دغدغهها، نقدها و پیشنهادها
در نیمه دوم جلسه، شرکتکنندگان دیدگاههای مهمی را مطرح کردند که به آنها اشاره می شود.
یکی از حاضران تأکید کرد که تعداد قابل توجهی از نسل Z، دین را منبع هویتی و منبعی معرفتی نمیداند و در مقابل معنا را از رسانهها، سلبریتی ها و داستانها می گیرد و این منابع به جایگزینهایی برای پر کردن خلأهای هویتی و معنوی این نسل تبدیل شدهاند. او گفت نسل جدید، آگاهی و رجوع معرفتشناختی به دین ندارد و هویت چندپاره یا برآمده از منابع غیردینی برایش طبیعی جلوه میکند. این سخن به چالشی برای گفتمان دینی اشاره داشت که باید دین را به منبعی الهامبخش و پاسخگو برای انسان معاصر تبدیل کند.
یکی دیگر از حاضران با نگاهی انتقادی گفت که دین در شکل نهادی فعلی در ایران، نه رهاییبخش بلکه محدودکننده است. وی بیان کرد که دین باید رابطهای الهامبخش با علم، مدرنیته و زندگی امروزی برقرار کند. همچنین، همین فرد تاکید کرد که زبان دینداران اغلب حاوی بار مذهبی سنگین و درونگفتمانی است و از مخاطبان غیردینی فاصله میگیرد. او به دین باوران پیشنهاد کرد که از زبانی ساده، فروتن و قابلدسترس استفاده نمایند تا گفتوگو با عموم جامعه ممکن و تسهیل شود.
شخصی دیگر مطرح کرد جامعه ایران در شرایط کنونی بیش از هر چیز به «وجه وحدتبخش دین» نیاز دارد، درست در مقابل وجه تفرقه افکن و جدایی بخشی که در طی دهه ها در ایران ترویج داده شده است. او تأکید کرد که برای این منظور نیاز است به جنبه های مشترک در همه ادیان مانند عشق، خیرخواهی و همکاری بیشتر پرداخته شود تا زمینهای برای همزیستی شکل گیرد.
همین فرد ، درباره نقش معنابخشی ادیان، مطرح نمود که تجربه غرب نشان داده است که با کنار گذاشتن دین به عنوان یکی از منابع معنابخشی و بوجود آمدن خلایی در اینباره، دیر یا زود دوباره یک توجه و بازگشت به دین در میان جوانان در قالب پیوستن به جریانهای بنیادگرایانه و ستیزه جویانه سربرمی آورد و به همین دلیل ضروری است که به «خرد و تفکر انتقادی در میان حلقه های دینی» در جوامع دینی مجال داده شود .
یکی دیگر از شرکت کنندگان مطرح نمود که چون ادیان نهادینه و تاریخی پاسخگوی مناسب و مرتبط با دغدغه های انسان ایرانی نیست و یا بخشهایی از آموزه های آنها با علم و یا عقل و یا اخلاق جهانی منافات دارد، شاهدیم که عطشی و گرایشی به معنویت های نوین و شخصی شده به میان آمده است و جوانانی که خود را مقید به یک دین نهادینه و خاص نمی بینند، در جهت برآورده کردن نیازها و خلاءهای معنوی خود به مانند یک مشتری که به سوپرمارکتهای مختلف مراجعه می کند، و سبدی در دست گرفته و از هر دین و نحله و مکتبی معنوی، مفاهیم و اصول و مناسکی را برگزیده و بدین ترتیب فلسفه زندگی خود را شکل داده و انتخاب کرده و وفق آن عمل می کنند.
در بخش پایانی گفتوگو، بحثی تاریخی و فلسفی درباره نسبت دین و هویت ملی ایران شکل گرفت. از استفاده صفویان از دین به صورت ساختن هویت شیعی برای یکپارچهسازی ایران در برابر هویت سنی عثمانی ها گرفته تا تجربه ناکام ملتسازی آتاتورک در ترکیه، و الگوهای متکثر کشورهای چندقومیتی مانند کانادا یا هند، شرکتکنندگان به این پرسش پرداختند که آیا دین میتواند به خلق هویتی وحدتبخش و غیرتفرقهافکن کمک کند؟
برخی بر این باور بودند که تنها راه آن است که دین از موضع قدرت سیاسی خارج شود و به منبعی برای معنویت، اخلاق و مسئولیت اجتماعی تبدیل گردد.
شخصی با دیدگاهی عملگرایانه گفت: دین تنها زمانی ضروری میشود که نتوان کارکردهایش را از منابع دیگر تأمین کرد. اما اگر چنین امکانی وجود دارد ، جامعه ترجیح میدهد از دین عبور کند. از این رو، باید ابتدا به کارکرد واقعی دین برای ایرانیان اندیشید.
در همین رابطه یکی از حضار مطرح نمود که کاری که یک دین بالغ باید بتواند انجام دهد، این است که هویتهایی درست کند که ما علیه دیگری نباشد؛ به این معنی که یک هویت جمعی ایجاد کند که هدف از وجود ما این باشد که به دیگران خدمت کنیم. در اینصورت دین می تواند هویت ما را طوری تعریف کند که در خدمت سایر هموطنان و یا حتی همنوعان خود باشد. بدین ترتیب وی پیشنهاد کرد روایتهایی از دین گسترش یابد که سازنده و وحدتجو باشند، نه رقابتگرا و دیگریستیز. و در این رابطه تاکید نمود که اگر دین بتواند چنین نقش مثبتی ایفا کند، آنگاه میتواند در پروژه ملی بازتعریف «ما» نیز نقش ایفا کند.
دیدگاهی دیگر نیز بر پیوند نقش فردی و اجتماعی دین تأکید داشت. این فرد گفت اگر قرار است دینی مفید باشد، باید هویت فردی و اجتماعی را همزمان ارتقا دهد و مشارکت در خیر عمومی را با رشد فردی پیوند زند. البته این تعاریف در متن اصلی دین باید وجود داشته باشد؛ امری که در بعضی از متون دینی به نحو مصرحی وجود دارد( مانند این بیان از متون آئین بهائی که «امروز انسان کسی است که به خدمت جمیع من علی الارض( تمام ساکنان زمین) قیام کند».
جمعبندی: دین بهمثابه امکان، نه الزام
چهارمین کافه گفتوگو گفتمان ایران، نه در پی پاسخهای قطعی بود و نه در تلاش برای داوری نهایی. این نشست کوشید با مرور کاوشهای گذشته و شنیدن صداهای متنوع، امکانهایی را برای بازاندیشی در نسبت دین و جامعه ایرانی امروز فراهم کند.
آنچه برجسته بود، پذیرش تنوع روایی، حفظ ادب گفتوگو، و تلاش برای ساختن زبانی مشترک بود—زبانی که شاید بتواند دین را نه بهمثابه فرمان، بلکه بهمثابه پرسش، امکان و الهام در زیست امروز ایرانیان بازخوانی کند.
بیشتر بخوانید:
گزارش جلسه اول کافه گفتمان دین
گزارش جلسه دوم کافه گفتمان دین
گزارش جلسه سوم کافه گفتمان دین